دیکشنری
داستان آبیدیک
آتش چال
english
1
general
::
fire pit
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
آتش بازی
آتش بر
آتش بر پا کردن
آتش بر سردستی
آتش بس
آتش بس موقت
آتش بند
آتش بینی
آتش پاره
آتش پایدار
آتش پخشیده
آتش پرست
آتش پناه
آتش تراش
آتش توپخانه
آتش چال
آتش خودی
آتش دام
آتش روشن کردن
آتش زا
آتش زدن
آتش زدن عمدی
آتش زنه
آتش زنی
آتش سپارستان
آتش سپارگاه
آتش سپاری
آتش سپاری در گور
آتش سوزی
آتش سوزی عمدی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید